مترسک! این قدر دستهایت را باز نکن!!
کسی تو را در آغوش نمی گیرد....
ایستادگی همیشه تنهایی دارد
مترسک! این قدر دستهایت را باز نکن!!
کسی تو را در آغوش نمی گیرد....
ایستادگی همیشه تنهایی دارد
" آن شرلی" هم نشدیم...
که ازمون بپرسن..
" آنه تکرار غریبانه ی روزهایت جگونه گذشت؟"
این روز ها نوازنده ی خوبی شده ام...
دلم شور میزنه...
چشمانم تار
باید از بهترین دوست ترسید
چونکه هیچ کس روح تورا انقدر عریان ندیده است
که جای دقیق زخم ها را بداند.....!
اسم قاشق را گذاشتی قطار....هواپیما....کشتی
تا یک لقمه بیشتر بخورم!
یادت هست مادر؟ شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران....،
میگفتی بخور تا بزرگ بشی...
و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم...
قورت بدهم حتی بغض های نترکیده ام را......
هیــــــــس ! ســـــــــاکت ! آهستــــه بروید ! آهستــــه بیایید ...
این جا وجــــــــــدان هاهمه خوابند
عمريست تقليد شطرنج بازان فهيم را در مياوريم.....
ناگاه فهميديم ....
كه اصلا حريفي در كار نيست ...
ما مات بي حركتي خود شده ايم!!!
پدر همون کسی هست...
که لرزش دستش دیگه چیزی از چای تو استکان باقی نگذاشته...
ولی بهت میگه به من تکیه کن
و تو انگار کوه رو پشتت داری !!!
زندگی مثل بازی شطرنج اگه بلد نباشی همه میخان یادت بدن
ولی اگه یاد گرفتی و خوب بازی کنی همه میخوان شکستت بدن ...
هنگامیکه لبخند آدمیان ..
به خاطر شکست توست...
برخیز تا بگریند..
در برابرکسی که معنای پرواز را نمیفهمد
هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد
اشک ها اسکی سوارانی ماهرند...
که از زیر چشم ها شروع به حرکت می کنند ...
از گونه ها با مهارت می پرند ..
در کنار لب ها از خط پایان می گذرند
باور نمیکنم خالق نظم دانه های انار......
زندگی مرا بی نظم چیده باشد....
حق با کشیش ها بود ، گالیله!
زمین آنقدر ها هم گرد نیست.......
اگر در صحنه زندگیت به ناگاه یکی از سیمهای سازت پاره شد...
آهنگ زندگی را آنچنان ادامه بده...
که هیچ کس نداند بر تو چه گذشته است
یه وقتایی خودم بغل میکنم...
میگم:غصه نخور دیوونه!! من باهاتم..
تعداد صفحات : 6